پسرم، تاج سرم، پسرم، تاج سرم،، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره
دخترم،قند عسلم،دخترم،قند عسلم،، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

✿ علــــــی،دردانه ی بهشتی ✿

کیــــــــــــــک

سلام آجیل مامان این روزا همش میگی مامان کیک بپز وقتی هم میگم خسته ام خودت وسایلش رو حاضر می کنی و میگی مامان گلم بفرمایید کیک بپزید کمک هم میکنی و میگی من دستیار آشپزم این هم از نتیجه ی کار محصول مشترک علی آقا و مامان خانومی ...
14 دی 1393

یلدای 93

پسته ی خندونم یلدات مبارک عزیزمامان یلدای امسالمون دوتا فرق داشت بایلداهای دیگه اونم این بود که امسال خدا آبجی ضحا رو بهمون داده بود و دیگه این که دور از عزیز اینا بودیم ولی تنها نبودیم و مهسا اینا اومدن خونمون عزیزم امیدوارم غصه هایت به کوتاهی امروز باشد و شادیهایت به بلندای امشب ... ...
7 دی 1393

خدایا شکر

  روزی مردی خواب عجیبی دید.  دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند. هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دیدکه سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند. مرد از فرشته ای پرسید: شما چکار می کنید؟ فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد، گفت: اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم. مرد کمی جلوتر رفت. باز تعدادی از فرشتگـــان را دید که کاغذهـایی را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند. مرد پرسید:.... شماها چکار می کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت: اینجا بخش ارسال...
19 آذر 1393

گل کلاس

سلام ناز دونه ببخش چندوقته نتونستم بهت سر بزنم دیروز وقتی رفتیم واکسن آبجی ضحا رو بزنیم اومدنی به مدرسه ات سر زدم که خانم ملکی تا منو دید شروع کرد به تعریف کردن از تو که خیلی مودب و باهوش و منظم هستی و علی آقا گل کلاسه خدارو شکر که همیشه سربلندمون میکنی گلم میگن دل به دل راه داره همینه تو هم خانم ملکی رو خیلی دوست داری و ازش حساب میبری راستی وقتی فهمیدی میخوام بیام مدرسه ات استرس داشتی و فکر میکردی میام شکایت کنم به خانم ملکی ولی برعکس کلی ازت تعریف کردم گویا وقتی مربی برگشته بوده کلاس به بچه ها گفته بود تورو تشویق کنن که هم مامان وبابا ازت راضی ان هم مربی تو هم وقتی از مدرسه برگشتی با کلی خجالت بهم گفتی تشویقم کردن......
13 آذر 1393

بالاخره آبجی اومد

سلام پسته ی من  امروز ده روزه که آبجی به دنیا اومده و تو خیلی خوشحالی و اصلا حسودی نمیکنی و برعکس خیلی هم بهش علاقه داری خدارو شکر اولین دیدار خواهر برادر تو بیمارستان سه ساعت بعد از به دنیا اومدن ضحا بود بعداز اومدن از بیمارستان   الهی قربون دوتاتون بشه مامانی   ...
21 مهر 1393

پیش دبستانی

امروز یک مهر بود و تو سر از پا نمیشناختی از صبح که بیدار شدی همش می گفتی کی میرم مدرسه تا این که ظهر شد و نهار خوردی و حاضر شدی از زیر قرآن رد شدی و رفتی مدرسه... این شکلک بالایی رو هم به اصرار خودت گذاشتم چون الان بالا سرم وایستادی و داری دستور می دی و سلیقه به خرج می دی   وبالاخره رفتی مدرسه تومدرسه خانم ملکی مربی تون اومد استقبال و با شکلات و جایزه خوش آمد گفت تو هم بهش گل دادی بعد رفتید کلاس و من برگشتم خونه و تاکید کردی که دیگه مدرسه من نیا مگه من بچه ام اینم از شما و حسین در حال وارسی نیمکت نرسیده شماره ها رو تو حیاط میشمردی ...
1 مهر 1393

والــــــــــــــــــــــــــــــیبال

این روزا تو تلوزیون همش والیبال نشون میده و تو شدیدا علاقه داری که والیبالیست بشی و همش تو خونه یا با بچه ها یا با بابا داری والیبال بازی میکنی لیگ جهانی و مسابقات آسیایی نشون میده که ایران تو جهان چهارم شد و تو آسیا اول شد راستی اسم همه ی بازیکن ها رو هم میدونی موسوی.معروف.ظریف،میرزاجان پور، و... همش هم لباس ورزشی هات که از آستارا گرفتیم و روش عکس پرچم ایران داره رو میپوشی و تو خونه بلند بلند داد میزنی ایران ایــــــــــــــــــــران چون به والیبال خیلی علاقه داری و ماشاالله قد بلند هستی بابایی قول داده ببرتت کلاس والیبال ...
27 شهريور 1393

خرید مدرسه

امروز یعنی 8شهریور 93 رفتیم بیرون و برات کیف مدرسه و کلی وسایل برا پیش دبستانی گرفتیم الهی چقدر خوشحال بودی برا آبجی هم به سلیقه شما یه پتو خریدیم اینم چندتا عکس از خریدات که روزی صد دفعه میریزی بیرون نگاه میکنی دوباره میزاری تو کیفت           اینم از دفتر و کیف و مداد رنگی های قدیمی که کاملا از یادت رفتن...   عزیزم خیلی ذوق و شوق داری واسه رفتن به مدرسه همش میگی کی میرم مدرسه؟؟؟ کی آبجی رو به دنیا میاری؟؟؟ آخه بهت گفتم وقتی آبجی به دنیا اومد شما هم میری مدرسه... موفق باشی بلبل مامان ...
20 شهريور 1393