مامان جون دوستت دارم...
گل مامان دیشب داشتم درس میخوندم که اومدی بهم شب بخیر بگی خودکار رو برداشتی بهم گفتی می خوام ستاره بکشم منم گفتم باشه ولی چند لحظه بعد
اینو دیدم:
همه ی خستگیم در رفت خیلی خوشحال شدم پسر گلم...برام پروانه کشیدی و ستاره البته من فکر کردم ستاره اس وقتی ازت پرسیدم گفتی:این از اوناییه که وقتی میخوان کسی رو نجات بدن میگیرن تا بپره روش...منو بگو
نمیدونستم به خاطر پروانه و اون مامان نوشتن خوشگلت خوشحال باشم یا بخندم
بعد که رفتی خوابیدی صد بار خدا رو شکر کردم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی