پسرم، تاج سرم، پسرم، تاج سرم،، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره
دخترم،قند عسلم،دخترم،قند عسلم،، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

✿ علــــــی،دردانه ی بهشتی ✿

تولدت 6 سالگیت مبارک پسرم(با تاخیر)

1394/1/20 0:3
3,142 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.comniniweblog.comسالگیت مبارک موش موشیniniweblog.comniniweblog.com

confetti5

شش سال از همسایه بودن دیوار به دیوار به قلبم گذشت... از موسیقی زیبای نبضت و طنین شورانگیز نفست که در من زنده میکند طعم شیرین زندگی رو...

نازدانه پسرم بنگر به بزرگ شدنت،آنگاه که مردی شوی تا تکیه  مادر به دستان تو باشد...

      

           یک سالگی                                    دوسالگی                                سه سالگی

 

     

            چهار سالگی                               پنج سالگی                        شش سالگی

 

نگاهت میکنم و در زیبایی چشمات بزرگ شدنت رو مرور میکنم... مرور میکنم همۀ لحظاتی رو که در آغوش گرفتم و بوییدم و بوسیدمت رو...

الهی مادر به قربون خنده های معصومت بره

نمیدونی وقتی تو چهار سالگیت برام قرآن میخوندی و مدرک می گرفتی داشتم بال در میاوردم از خوشحالی  یا  ... اون وقتی که قرآن رو میبوسی بری مدرسه...

 

باز هم نگاهت میکنم و زیر لب زمزمه میکنم چه زود بزرگ شدی جان من...

چه زود گذشت روزهای بزرگ شدنت نازنین من...

چقدر زود خواندن و نوشتن آموختی...

-تو بزرگ شدی و من دلتنگ روزهای کودکیت... روزهایی که به جز آغوش من ماوایی نداشتی.روزها و شبهایی که با پدرت شادمانه لذت میبردیم از لحظه قد کشیدنت و چه شادمانه میخندیدی و هر ثانیه و هر لحظه خدا رو به خاطر این هدیه زیباش شکر میکردیم...

-به یاد میارم اولین گریه کردنت و و در آغوش کشیدنت رو دل دردهای مکررت رو ... اولین خندیدنت ... اولین نشستنت... ایستادنت... راه افتادنت و ....

مرور میکنم چشم انتظاریم برای اینکه ما رو با شیرینی خاص خودت بابا و مامان خطاب کنی...

 

-رویش دندهای صدف گونه و زیبات رو...جدای سختی های که کشیدی و مارو ناراحت میکردیو حالا دهان زیبات رو دندونهایی زیباتر پر کرده وتو رو شیرین تر... و چه زود گذشت...و تو نمیدونی چه زیباست وقتی لبهای شیرینت رو روی صورتم میذاری و محکم در آغوشم میگیری و با عشق میبوسی...چه حسی دارم...

 

-حالا بزرگ و بزرگتر شدی... و استقلالت رو زیرکانه به رخم میکشی...آرزویم اینست که تکیه گاه مادر شود قامت بلند مردانۀ تو...

 

-زندگیم:

بنگر و این روزهای شیرین را برای مادر جاودانه کن...

 

و هدیه های  شش  سالگی تو ، تبلتی که هیچ وقت ازما به زبون نخواستیش...ولی خریدیم برات!

همون شب هم به مامان بابا قول دادی زیاد باهاش بازی نکنی (سر قولت هم هستی)

(دست گل همه عزیزان درد نکنه انشاالله تو شادی هاشون جبران کنیم)

geburtstag-0060.gif from 123gifs.eu Download6.gif21.gif

 

مبارکت باشه زیباترینم....

happy birthday gif white letters

 

پسرم شیرین ترین لحظه های زندگی از آن تو باد و خدای مهربانی ها نگهبانت...

 

محبتروز میلادت مبارکمحبت

 

پی نوشت:

(ابن پست رو یکماه بعد از تولد پسرم آماده کرد بودم

ولی با تاخیر امروز تونستم ارسالش کنم و به محض رسیدن عکساش اونا رو هم میزارم)

             برای دیدن خاطره ی تولدم و عکساش بفرمایید ادامه ی مطلب...

http://zibasazeaisan.blogfa.com/

 

خوش اومدینخندونک

niniweblog.com

گل پسرم روز تولدت من و بابایی امتحان داشتیم اونم دوتا!روزای قبلش هم همینطور فشرده امتحان داشتیم اونروز ساعت دوازده تو راه برگشتن به خونه کیک و شمع و بقیه چیزا رو گرفتیم دایی علیرضا هم همراهمون اومد خونه ما ،من که رسیدم فوری واسه نهار یه چیزی سر هم کردمو خوردیم همگی بسیج شدیم واسه تزیین خونه و پخت شام بابایی هم بادکنک ها رو باد کرد بنده خدا کلی هم خسته شدمحبتمنم شام رو تقریبا آماده کردم و به جمع تزیین کننده ها پیوستم و دایی هم تو نگه داشتن آبجی ضحا کمک میکرد تا حدود شش عصر تزیینا طول کشید زیاد خونه رو شلوغ نکردمو دوست داشتم تزیینات خلوت باشه

تقریبا ساعت شیش بود که حاج مامان و حاج بابایی و عمو کوچیکه تشریف آوردن و شما علی رغم سفارشات من که هر کی دعوته مهمونه و شاید دلش نخواسته برات کادو بیاره تو هم حرفی از کادو نمیزنیهیسولی همین که رسیدن گفتی عمو شما کادو نیاوردیدتعجبمن چیکار باید میکردمکچلجاج مامان هم که زحمت کشیده بود یه سکه خریده بود و شکلات اونا رو داد بهتخجالت.

مهمون بعدی عزیز اینا و خاله اینا بودن که تشریف آوردن و شما با حدیث رفتید برای بازی .مهمون بعدی هم عمووسطی بود و زنعمو با فندقشون که تو دل زنعمو و هنوز به دنیا نیومده .مهمون بعدی هم خان عمو اینا بودنکه تشریف آوردن.

سفره شام و انداختیمو بعدش کلی خنده و صحبت از هر دری و ...بعدش هم نوبت رسید به فوت کردن شمع ها و کیک...

کیک امسالت رو تصمیم گرفتم کوچیک بگیرم یعنی واسه حدود بیست نفر دو کیلو کیک گرفتیم آخه هر سال خیلی اضافی میومد و دور ریخته میشد ...عکسش هم به درخواست خودت باب اسفنجی بود اینم عکس کیکت و ژله هات که خودت بیشتر از همه خوردی...(نوش جونت)

hbday02

 و ژله هایی که شب قبل درست می کردم...

خلاصه شمعت رو فوت کردی و کیکو بریدی

انشاالله 120ساله شی عزیز مامان

بوسگلم عکسات رسید دستم میزارم براتبوس

 

 

پسندها (6)

نظرات (15)

مامان مبینا
21 فروردین 94 20:53
سلام به علی جون تولدش رو تبریک میگم ایشالله ک 100سال زنده باشه بوووووووووووووووووس منتظر عکسای تولد علی جون هستم
˙·٠•●♥مامان علی♥●•٠·˙
پاسخ
سلام خیلی ممنون چشم حتما بزودی
مامانی
23 فروردین 94 18:11
علی جان تولدت مبارک باشه
˙·٠•●♥مامان علی♥●•٠·˙
پاسخ
سلام خیلی ممنون دوست خوبم
kosar
23 فروردین 94 20:57
سلام خاله جونم.چه وب نازی دارید.!!! وکوشولوتونم به خودم رفته چون هم سفیده وهم نازه وبانمک. اگه به وب من سربزنید خوشحال میشوم .ازتون کلی سپاس گزارم.
˙·٠•●♥مامان علی♥●•٠·˙
پاسخ
سلام کوثر جون واقعا؟ پس واجب شد یه سر بهت بزنم
آمنه
24 فروردین 94 0:51
سلام. تولد علی جون مباااااارک. ایشالله 120 ساله بشه. همیشه شادو سلامت باشید کنار هم.
˙·٠•●♥مامان علی♥●•٠·˙
پاسخ
سلام ممنون بابت دعای قشنگتون
مامان بابای فندق
24 فروردین 94 15:51
سلااااام بالاخره پست تولد رسید مباااااااااااارکه تفلدت زن عمو ان شالله تولد 120 سالگیت گل پسر
˙·٠•●♥مامان علی♥●•٠·˙
پاسخ
سلام بله بالاخره رسید ولبا لی تاخیر نصفه و نیمه ممنون ازت عزیزم
مامان مبینا
27 فروردین 94 1:31
سلااااااااااااااااام دوست خوبم بچها خوبن؟ از طرف من ببوسشون عزیزم
˙·٠•●♥مامان علی♥●•٠·˙
پاسخ
سلام عزیزم شکر خدا خوبیم چشم
roya
3 اردیبهشت 94 9:41
سلام تولد علی جان مبارک باشه خدا براتون حفظش کنه...10000000 سال زنده باشه )))
˙·٠•●♥مامان علی♥●•٠·˙
پاسخ
ممنون رویا جان
آبــــــــــجی ومــــــامــــــان پــــــــارسا
3 اردیبهشت 94 16:45
وسيله هم برات گذاشتم بهم سر بزني منتظرتم °°°°°°°°°°°°|/ °°°°°°°°°°°°|_/ °°°°°°°°°°°°|__/ °°°°°°°°°°°°|___/ °°°°°°°°°°°°|____/° °°°°°°°°°°°°|_____/° °°°°°°°°°°°°|______/° °°°°°°______|_________________ ~~~~/__ بيا اينم وسيله حالا ديگه_\~~~~~~ ~~~~~/ _ميتوني بهم سر بزني _\~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸..... *•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* _________________##________##
˙·٠•●♥مامان علی♥●•٠·˙
پاسخ
با این کشتی میرم دور دنیا وب شما نمیام که نه شوخی کردم الان میام
مامان لیلا
3 اردیبهشت 94 22:24
امشب لیلة الرغائب شب برآورده شدن حاجات است٫همه با هم: "اللهم عجل لولیک الفرج"
˙·٠•●♥مامان علی♥●•٠·˙
پاسخ
الهم عجل لولیک الفرج آمین...
مامان مبینا
7 اردیبهشت 94 7:50
اپم
مریمـ
7 اردیبهشت 94 16:07
سلامـ ممنونمـ از حضورتون و بیان دیدگاهتون من دیر رسیدمـ ولی بازمـ تولد گل پسرتون مبارکـــ ان شاالله خدا حفظش کنه لحظـــه هایتـــان سرشـــار از یـــاد خـــدا... التمـــاس دعــــا...
˙·٠•●♥مامان علی♥●•٠·˙
پاسخ
سلام دوست عزیزم مهم اینه که رسیدین خیلی ممنون عزیزم محتاجیم به دعا
مامانی علی(زینب)
11 اردیبهشت 94 5:08
مبارک مبارک مامانش انشااله 120سالگیش جشن بگیرین
˙·٠•●♥مامان علی♥●•٠·˙
پاسخ
سلام دوست نازنینم خیلی ممنون
آنادمهری
20 اردیبهشت 94 15:57
بچه هاتون خیلی بانمکن ماشالله
˙·٠•●♥مامان علی♥●•٠·˙
پاسخ
سلام نظر لطف شماست